AbiDic.com
  • دیکشنری

to eat salt with a p

to it sɑlt wɪð ʌ pi


فارسی

1 عمومی:: باكسی‌نان‌ونمك‌ خوردن‌، مهمان‌ كسی‌ بودن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO DWELL ON
TO DYE IN GRAIN
TO DYE IN THE WOOL
TO EACH HIS OWN
TO EARN ONE'S SALT
TO EASE NATURE
TO EASE OFF
TO EASE OFF OR WAY
TO EAT AWAY
TO EAT HUMBLE PIE
TO EAT INTO
TO EAT LIGHTLY
TO EAT ONE'S FILL OF
TO EAT ONE'S MUTTON
TO EAT ONES WORDS
TO EAT SALT WITH A P
TO EAT THE LEEK
TO EAT TO EXCESS
TO EAT UP
TO EFFECTUATE A CONC
TO EKE OUT
TO EMPLOY ONESELF
TO ENCIRCLE WITH A W
TO END IN SMOKE
TO END ONE'S DAYS
TO ENDEAVOR AFTER AN
TO ENJOY ONESELF
TO ENTER A PROTEST
TO ENTER AN APPEARAN
TO ENTER INTO AN AGR

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط